سردار سرتیپ پاسدار «فتحالله جعفری» مدیر موسسه «شهید حسن باقری» در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در مشهد، به تشریح جنبههایی از خیانتهای «بنیصدر» در دوران ابتدایی دفاع مقدس پرداخت و اظهار داشت: در آن دوران من مسئول سپاه بیت امام بودم و به همین خاطر خودم در مراسم تنفیذ «بنیصدر» در مرکز همایشهای بیمارستان قلب تهران حضور داشتم. در آن مراسم، همه ما «بنیصدر» را یک فرد انقلابی میدانستیم؛ بنابراین وقتی امام خمینی (ره) در هنگام تنفیذ حکم، سخنان خود را با «حُبُّ الدُّنیا کُلُ رَأس الخَطیئَه» آغاز کردند، همه ما هم متعجب شدیم که چرا امام به این حدیث از امام علی (ع) اشاره داشتند.
وی افزود: پس از چندی، مسئولیت فرماندهی کل قوا هم به «بنیصدر» ابلاغ شد؛ به همین خاطر، ۱۵ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان آغاز تجاوز نظامی حزب بعث به مرزها، وی طبق مرّ قانون مسئول اداره جنگ بود.
مدیر موسسه «شهید حسن باقری» خاطرنشان کرد: «بنیصدر» باور داشت که میتواند بدون درگیر شدن با قوای متجاوز، پیروز جنگ باشد و در ابتدای کار تلاش داشت تا در جنگ تحمیلی به پیروزی برسد؛ اما راه نادرستی را انتخاب کرده بود و مصمم بود تا از ابزارهای سیاسی یا دیپلماتیک برای کسب برتری نظامی استفاده و جنگ را در مدتی کوتاه تمام کند؛ بههمین خاطر هم بود که تاکتیک واگذاری زمین در ازای خریدن زمان را مطرح میکرد و تمام توان خود را برای محدود کردن رزمندگان به کار میگرفت.
وی ادامه داد: تمام انگیزه و هدفگذاری «بنیصدر» متمرکز بر کسب برتری در مقابل رقبای سیاسی داخلی بود تا اینکه خود را فاتح جنگ بنامد و در کرسی قدرت بماند و من اطمینان دارم که همین نیت و انگیزه غیرخدایی هم باعث شد تا به اهداف خود نرسد.
اعتماد به آمریکا، مقدمه لغزش و گمراهی بنیصدر
سردار جعفری با بیان اینکه اعتماد به آمریکا مقدمه لغزش و گمراهی «بنیصدر» شد، تصریح کرد: وی اصلاً تصور نمیکرد که جنگ چهار ماه طول بکشد و مطمئن بود که با برنامههایش میتواند ماشین جنگی عراق را خیلی زودتر متوقف کند؛ اما پس تلخکامیهای عملیات «نصر» در ۱۵ دی سال ۱۳۵۹، در عرصه میدانی متوجه شد که «صدام» برای پیشروی در خاک ما عزم راسخ دارد.
وی تأکید کرد: پس از عملیات «نصر»، «بنیصدر» رسماً از امام خمینی (ره) خواست که گروگانهای آمریکایی آزاد شوند تا دولت ایالاتمتحده در بازار تجارت اسلحه، بازهم همچون پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیازهای ما را تأمین کند؛ زیرا اساساً پارادایم ذهنی وی این بود که دشمن شماره یک انقلاب اسلامی و متجاوز اصلی، رئیس حزب بعث عراق است و لذا به دنبال این بود که از خشم «صدام» به آغوش آمریکا بگریزد.
مدیر موسسه «شهید حسن باقری» گفت: حقیقت این است که پیشنهاد «بنیصدر» مبنی بر پایان دادن به جنگ، پیش از آنکه از سوی ما مردود باشد، از سوی «صدام» رد شده بود و جنایتکار بعثی قویاً معتقد بود که حق حاکمیت مطلق بر اروند متعلق به عراق است و حتی با گستاخی کامل، جزایر سهگانه خلیج فارس را هم مطالبه میکرد.
وی ابراز داشت: «بنیصدر» از همان ابتدا در یک بنبست راهبردی قرار داشت و به همین خاطر، صحنه جنگ را رها کرد و بر عرصه جامعه متمرکز شد تا اکنون که نتوانسته خود را به عنوان «فاتح جنگ» معرفی کند، مستقیماً با رقبای سیاسی خود در تهران روبرو شود و اینجا هم بود که با معارضین و منافقین همدست شد و فتنه ۱۴ اسفند در تهران را رقم زد.
«بنیصدر» خادم آمریکا بود
سردار جعفری در پاسخ به ادعای رسانههای معاند مبنی بر تلاش «بنیصدر» برای بازگرداندن «سازمان مجاهدین خلق» به آغوش انقلاب اسلامی، متذکر شد: این شبهه از اساس باطل است؛ زیرا این سازمان بانی فجایع بزرگی نظیر ۷ تیر و ۸ شهریور بودند و امکان مجاب کردن آنان به توبه وجود نداشت. «بنیصدر» خودش هم معارض بود و به خاطر لطمات سنگینی که به نظام و مردم وارد کرد، کارش به جایی رسید که هم مجلس او را از ریاست جمهوری خلع کرد و هم مسئولیت فرماندهی کل قوا از او سلب شد.
وی خاطرنشان کرد: اکنون پس از مرگ «بنیصدر»، اگر رسانههای معاند در تلاش هستند تا او را یک خادم معرفی کنند و مرگ در غربت این فرد را نشانه مظلومیت او بدانند، باید این را هم بدانند که «بنیصدر» اگر هم خادم بود، خدماتش را به دستگاه استکبار جهانی و دشمنان ایران اسلامی ارائه میداد و مظلوم واقعی هم جوانان پاکباخته این آب و خاک بودند که در ایام ابتدایی جنگ، به خاطر تحریم جبههها و خیانت «بنیصدر» به شهادت رسیدند.